شاهدخت و ملکه ایران بانو آتوسا
به گمان احمدی، شخصیت اسطورهای «هُما» (اوستایی Humāiiā؛ فارسی باستان Humāya؛ فارسی میانه Humāy)، یکی از شاهان کیانی در اساطیر ایران، همتای شخصیت تاریخی آتوسا است. آتوسا، بانویی است که در روایات عامیانهٔ، یونانیمحور «صاحب قدرتی مطلق» دانسته شده است و احتمال آن میرود که بر مبنای همین صفت منتسب به وی، از او تلقی یک «شاه» شده و سپس با نهادن نام دختر ویشتاسپ «هما» و در نتیجه دادن پیوند و صبغهٔ دینی (زرتشتی) به او، در ردیف یکی از شاهان کیانی جای داده شده باشد. احتمال دارد که در دورانی که در آن هم سنتهای یونانی و هم سنتهای زرتشتی پررنگ و تاثیرگذاربودهاند، این درآمیختگی رخ دادهباشد. لقب کهن هما، یعنی «شِهرزاد» که صورتی پارتی دارد، میتواند شاهدی بر این ادعا باشد.
ثعالبی از او چنین روایت میکند:
او بزرگترین شهبانوی جهان و گرانمایهترین آنها است. چون بهمن، درگذشت، همای بر تخت شاهی نشست. پردهای پرنیانی و زربفت در برابرش آویختند و به خاص و عام اجازت حضور داد. والیان و امیران مناطق نزد او، هدایا آوردند. او از پس پرده سخت بهجا و نیکو سخن میراند. او چنین گفت: خداوند این کشور را از سر مِهر به ما سپرد.و بر ماست که در دادگستری و پایمردی تا آخرین حد توان بکوشیم و پسندیدهترین خویها و منشها را رواج دهیم و ستودهترین راه و روش را برگزینیم
نویسنده مجملالتواریخ و القصص میافزاید: [همای] اندر عهد خویش بفرمود که بر نقش زر و درم نوشتند: «بخور [ای] بانوی جهان، هزار سال نوروز و مهرگان». و چون پسر (دارا) را بازیافت، [تخت] به وی سپرد و هم به زمین پارس بمرد