هوشنگ پیشدادی

هوشنگ پیشدادی

 

هوشنگ پیشدادی

هوشنگ

هوشنگ (به اوستایی: haošyangha)، (به پهلوی:hōšang)؛ به معنای کسی که منازل خوب فراهم سازد، یا بخشندهٔ خانه‌های خوب، است. لقب او در اوستا پَرَداتَ (Para-dāta)، به معنای مقدم و بر سر قرار گرفته است. این لقب در پهلوی پشداتَ و پیشداد (Pēš-dād) و در فارسی پیشداد شده‌است. وی نخستین شاهی بود که اهورامزدا آتش را به وی شناسانید. همچنین نخستین استخراج‌گر آهن، نخستین آهنگر و نخستین قربانی کننده است. بر پایهٔ گفته‌های شاهنامه، وی نقش زیادی در یکجا نشینی مردم و گسترش‌ شهرنشینی داشته است.

یشت ۱۹ (قهرمانان برای فره قربانی می‌کنند): یشت ۱۹ بند ۲۵. فرهٔ کیانی نیرومند بسیار ستودهٔ زبردستِ مراقبِ پُر نیروی پُر هنرِ برتر از دیگران را می‌ستایم.

دینکرد هشتم، فصل ۱۳، بندهای ۵-۶ (چهرداد شامل روایت هایی است دربارۀ): ۵. بنیان نهادن قانون و آیین دهقانی برای کشاورزی و پرورش جهان که بر اساس [کوشش] وِیگرَد پیشداد است، و قانون فرمانروایی (دَهیُوبَدیه) برای پاسبانی و ادارۀ آفریدگان که بر اساس [کوشش] هوشنگ پیشداد پایه گذاری شده است
[۲۱:۱۴, ۲۲/۰۸/۲۰۲۰] fratash:

زنان در ایران باستان

زنان در ایران باستان

زنان در ایران باستان

 

آریاتس : یکی از سرداران مبارز
هخامنشی ایران در سالهای پیش از میلاد . مورخین یونانی در چند جا نامی کوتاه از وی به میان آورده اند.
فرخ رو : نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریخ ایران ثبت شده است وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.
زربانو : سردار جنگجوی ایرانی . دختر رستم و خواهر بانو گشسب . او در سوار کاری زبده بوده است که در نبردها دلاوری ها بسیاری از خود نشان داده است . تاریخ نام او را جنگجویی که آزاد کننده زال – آذربرزین و تخوار از زندان بوده است ثبت کرده.
پرین : بانوی دانشمند ایرانی . او دختر کیقباد بود که در سال ٩٢۴ یزدگردی هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک آریایی گردآوری نمود و یکبار کامل آنرا نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه ثبت گردیده است . از او چند کتاب دیگر گزارش شده است که به احتمال زیاد در آتش سوزی های سپاه اسلام از میان رفته است .
بانو گشنسب : دختر دیگر رستم – خواهر زربانوی دلیر . نام بانو گشسب جنگجو در برزونامه و بهمن نامه بسیار آمده است . یکی از مشهورترین حکایت های او نبرد سه گانه فرامرز – رستم و بانوگشسب است . او منظومه ای نیز به نام خود دارد که هم اکنون نسخه ای از آن در کتابخانه ملی پاریس و در کتابخانه ملی بریتانیاموجود است.
کخ در مطالعات نوین خود نگاهی تازه
 به نقش زنان در دوره هخامنشی با تکیه بر متون بایگانی بارو داشته و نشان می دهد که زن ها در دوره هخامنشی برخلاف نوشته های مورخین کلاسیک یونانی نقش بسیار پررنگی در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی در خانواده و جامعه داشته اند. ایشان در پژوهشی مفصل در ۱۹۹۴ با عنوان برای زنان در امپراتوری هخامنشی به صورت مفصل متن های مربوط به پرداخت های حقوقی به زنها، متن های مربوط به پرداخت جیره ها و به نوعی مرخصی زایمان به زنان شاغل در سیستم اداری بایگانی بارو، مسافران زن و دیگر متن های مرتبط را مطالعه و بررسی کردند. پژوهش های وی که پایه ای برای محققین دیگری مانند ماریا بروسیوس گردید در واقع نگاه سنتی به نقش زن در دوره هخامنشی را از بین برد.
آتوسا دخت کوروش

آتوسا دخت کوروش بزرگ

 

آتوسا دخت کوروش بزرگ

سردیس سنگی دوران هخامنشی کشف شده در اطراف تخت جمشید؛ این سردیس را به آتوسا منتسب کرده‌اند
آتوسا بزرگ(فارسی باستان: اوتَئوثَه Utauθa؛ اوستایی: هئوتسه Hutaosā؛ پهلوی: Hudōs؛ عربی: خطوس؛ پارتی: xwdws؛ ایلامی: ú-du-sa؛ حدود ۵۵۰ پ م – ۴۷۵ پ م) دختر کوروش بزرگ، ملکه پادشاه هخامنشی داریوش یکم، و مادر خشایارشا بود. به گواهی مورخین یونانی، او  بانفوذترین همسر داریوش بزرگ بود. به گفته مورخین یونانی، آتوسا خصلت‌های نظیر قدرت‌طلبی، درایت و اقتدار داشت
ظاهراً آتوسا در بیرون از مرزهای ایران باستان نیز زنی پرآوازه بوده است. او یکی از سه شخصیت اصلی نمایشنامه  ایرانیان آیسخولوس بوده که خود در جنگ  ماراتن و سالامیس شرکت کرده بود. در سراسر این نمایشنامه آتوسا در مقام زنی میهن‌پرست، مدبر و مسئول و هوشیار و همچنین مادری دلسوز و مهربان روی صحنه می‌آید.و شخصیت باوقارش قلب نمایش است.بررسی  دیالوگ‌های آتوسا، هر چند افسانه‌ای است، برای بررسی مقام زن در ایران باستان و یا برداشت غیرایرانیان از زن پارسی جالب توجه است. آشیل که خود در جبهه دشمن قرار داشته است، از آتوسا به استثنای چند مورد چهره‌ای قهرمان می‌سازد.

 

شاهدخت و ملکه ایران بانو آتوسا
به گمان احمدی، شخصیت اسطوره‌ای «هُما» (اوستایی Humāiiā؛ فارسی باستان Humāya؛ فارسی میانه Humāy)، یکی از شاهان کیانی در اساطیر ایران، همتای شخصیت تاریخی آتوسا است. آتوسا، بانویی است که در روایات عامیانهٔ، یونانی‌محور «صاحب قدرتی مطلق» دانسته شده است و احتمال آن می‌رود که بر مبنای همین صفت منتسب به وی، از او تلقی یک «شاه» شده و سپس با نهادن نام دختر ویشتاسپ «هما» و در نتیجه دادن پیوند و صبغهٔ دینی (زرتشتی) به او، در ردیف یکی از شاهان کیانی جای داده شده باشد. احتمال دارد که در دورانی که در آن هم سنت‌های یونانی و هم سنت‌های زرتشتی پررنگ و تاثیرگذاربوده‌اند، این درآمیختگی رخ داده‌باشد. لقب کهن هما، یعنی «شِهرزاد» که صورتی پارتی دارد، می‌تواند شاهدی بر این ادعا باشد.

ثعالبی از او چنین روایت می‌کند:

او بزرگترین شهبانوی جهان و گرانمایه‌ترین آنها است. چون بهمن، درگذشت، همای بر تخت شاهی نشست. پرده‌ای پرنیانی و زربفت در برابرش آویختند و به خاص و عام اجازت حضور داد. والیان و امیران مناطق نزد او، هدایا آوردند. او از پس پرده سخت به‌جا و نیکو سخن می‌راند. او چنین گفت: خداوند این کشور را از سر مِهر به ما سپرد.و بر ماست که در دادگستری و  پایمردی تا آخرین حد توان بکوشیم و پسندیده‌ترین خوی‌ها و منش‌ها را رواج دهیم و ستوده‌ترین راه و روش را برگزینیم

نویسنده مجمل‌التواریخ و القصص می‌افزاید: [همای] اندر عهد خویش بفرمود که بر نقش زر و درم نوشتند: «بخور [ای] بانوی جهان، هزار سال نوروز و مهرگان». و چون پسر (دارا) را بازیافت، [تخت] به وی سپرد و هم به زمین پارس بمرد

عشق به کوروش بزرگ

عشق به کوروش بزرگ

عشق به کوروش بزرگ

عشق به کوروش بزرگ✔
نام کوروش بزرگ در چند کتاب تاریخی مهم عثمانیا
کتاب بهجت التواریخ اثر شکرالله بنِ شهاب الدین  قرن‌نهم
کتاب مری التواریخ اثر سلیمان افندی شمعدانی زاده قرن هجده میلادی
کتاب تقویم التواریخ اثر کاتب چلبی قرن هفده
کتاب قاموس الاعلام اثر شمس الدین سامی
مهم‌ترین منابع کلاسیک برای زندگانی کوروش بزرگ، هرودوت ، گزنفون و کتزیاس است. مهم‌ترین منابع شرقی،رویدادنامه معروف نبونئید، شاه کلدانی است که از کوروش شکست خورد و گزارش خود کوروش، استوانه کوروش است.
اسناد بعد اسلام
طبری، تاریخ طبری، جلد ۱، ص ۴۰۷، ۳۸۶ و…: کیرش
ابوریحان بیرونی، آثارالباقیه، ج ۱، ص ۱۵۲، ۱۳۰:کورش
بلعمی، تکلمه و ترجمه تاریخ طبری، ج ۱، ص ۶۵۶، ۶۷۷، ۶۴۸: کیرش، کورش، کورش احشویرش
مسعودی، مروج الذهب، ص ۹۹: کورس
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض، ص ۳۲:کیرس
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۰۱: کورس
ابن خلدون، اخبار فی الایام العرب، ج ۲، ص ۱۰۸:کورش و کیرش
ابن عبری، تاریخ مختصر الدول، ص ۳۶: کورش
فارسیابن مسمویه، تجارب الامم، صص ۸۰-۸۱: کورش
ابن بلخی، فارسنامه، ص ۵۳: کیرش
ابن اثیر، تاریخ الکامل، ج ۱، ص ۱۱۵ و… : کیرش
حمدالله مستوفی، نزهت القلوب، ص ۱۷: کوشک
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص ۹۸: کوروش
خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ج ۱، ص ۱۳۶، ۱۹۹:کورش
میر خواند، روضه الصفا، ج ۱، ص ۸۷: کورش
زرکوب شیرازی، شیرازنامه، ص ۶۷: کورش
سراج، طبقات ناصری، ج ۱، ص ۴۱: کیرش
عبدالطیف قزوینی، لب التواریخ، ص ۴۱: کورش
اسناد یهودیان
کتاب انبیا از کتب عهد عتیق، نام کوروش به‌عنوان منجی برده‌شده و گاه اقدام او در جهت آزادسازی یهود از اسارت، به‌عنوان یک مأموریت خودآگاه یا ناخودآگاه الهی تلقی شده‌است. نمونه‌ای از این یادکرد را می‌توان در کتاب دوم تواریخ ایام (۲۲:۳۶–۲۳)، کتاب عزرا (۱، ۴:۳–۵، ۵:۱۳–۱۷، ۶:۳، ۱۴) کتاب اشعیا (۲۸:۴۴، ۱:۴۵ به‌بعد، ۱:۴۶–۲، ۴۷) و کتاب دانیال (۲۱:۱، ۶:۲۹، ۱:۱۰) بازجست.
نام کوروش در کتیب مصر توسط دایوش
وهزاران کتیبه و کاخ …………

 

[۱۷:۰۰, ۲۲/۰۸/۲۰۲۰] fratash: ج. ل. هوت می‌نویسد: «اقدام این امپراتوری (هخامنشی) به ایجاد وحدت میان تمام آنچه از تمدن‌های مختلف خاورمیانه باقی مانده بود، شگفت‌انگیز است».
صلح هخامنشی که از این جهان‌داری و این جهان‌منشی به‌وجود آمده به باور بیشتر تاریخ‌نویسان مغرب خود یکی از ارزنده‌ترین خدمت‌هایی است که ایرانیان در طی دویست‌سال اول نیرومندی خود به بشر و به پیشرفت تمدن نموده‌اند.
ریچارد فرای می‌آورد: در «فتوحات ایرانیان… آن‌چه متفاوت بود سنت تازه‌ی آشتی دادن و همراه با آن هدف کوروش در استقرار یک صلح هخامنشی بود». و همین تاریخ‌پژوه در جای دیگر می‌نویسد: «ایرانیان نه فقط در جنوب روسیه و شمال قفقاز بلکه هم‌چنین در سیبری و آلتای و ترکستان چین و ترکستان روسیه فعالیت داشتند… شاید یکی از جالب‌ترین کشفیات روزگار اخیر در این ناحیه در گورکان پازیریک در ناحیه‌ی گورنو آلتای در جنوب سیبری در جایی که گورهای پر ثروت یخ‌زده پیدا شده به‌عمل آمده است. قدیمی‌ترین قالی دنیا با نقش‌های هخامنشی… و بسیاری چیزهای دیگر ممکن است حاکی از یک تجارت پررونق با ایران در روزگاری به قدمت زمان هخامنشیان باشد… به‌نظر می‌آید که تمام ناحیه از آلتای یا بلکه از دیوار چین تا ترانسیلوانیا و مجارستان یک نوع وحدتی داشته و ایرانیان بزرگ‌ترین نقش را در این سرزمین پهناور دست‌کم برای هزار سال، تا تسلط هون‌ها در قرن اول تاریخ ما (پس از میلاد مسیح) ایفا نموده‌اند»
[۱۷:۰۱, ۲۲/۰۸/۲۰۲۰] fratash: آنچه ایران به جهان آموخت – دکتر عبدالحسین زرین‌‏کوب
ایران باستانى به دنیا درس تسامح آموخت، درس عدالت و درس قانون و انضباط یاد داد. به دنیایى که آشور و بابل و مصر و یهود آن را از تعصب و خشونت آکنده بود، نشان داد که با اعمال تسامح بهتر می‌‏توان امپراتوریهاى بزرگ را از اقوام گونه‌‏گون به وجود آورد و اداره کرد. به دنیا تعلیم داد که عدالت هم اگر با دقت و مساوات همراه باشد، به اندازه آزادى یا بیش از آن می‌‏تواند صلح و آرامش را تأمین کند. به عالمى که گه‌‏گاه مفتون زهد و ریاضت بود، تعلیم داد که پارسایى در ترک دنیا و در التزام زهد و ریاضت نیست، پارسایى واقعى سعى در آبادانى دنیا و افزونى نعمت و برخوردارى از شادیهاى این جهانى است. به ‌‏‌‏‌‏‌‏دنیا آموخت که شادى موهبت ایزدى است و آن کسى که خود را از آن بی‌‏بهره سازد، به‌‏‌‏‌‏‌‏‌‏نعمت پروردگار کفران می‌‏کند. به دنیا آموخت که سعادت انسان در گرو زندگى مرفه، شاد و سازنده است. به دنیا نشان داد که ترقى اقتصادى و سعى در آبادانى عالم بهاى زندگى ساده، عدالت‌‏جوى و خردمندانه است. به دنیا نشان داد که بدبینى و عیبجویى در باب عالم و نظام به هم پیوسته‌ آن نشان کژاندیشى است. به دنیا نشان داد که عصیان بر ضد هر چه اهریمنى است، همسازى با اراده هورمزد است و از اینجاست که در مقابل ضحاک، در مقابل جمشید، و در مقابل افراسیاب، شورشگرى کارى موافق با عدالت محسوب است.
ایران باستانى در کار جهاندارى، نظارت در تأمین امنیت و آسایش اقوام تحت فرمان را بر فرمانروایان الزام کرد. به قدرت بی‌‏لجام، غارتگر و عارى از رأفت و شفقت اقوام بین‌‏النهرین در نواحى مجاور قلمرو خویش خاتمه داد و دولتى جهانگیر که از حیث وسعت و قدرت از آنها برتر، و از حیث نظم و عدالت صوابنامه‌ خطاهاى آنها باشد، پی ‌‏افکند چیزى که تا آن زمان در تمام دنیاى اطراف مدیترانه همانند نداشت.
ایران باستانى به دنیا آموخت که ایجاد امپراتورى، بر خلاف آنچه نزد آشور و مصر و بابل آن اعصار معمول بود، راهش منحصر به ایجاد محدودیتهاى دینى، اعمال تضییق و فشار بر اقوام تابع، و یغما کردن حاصل دسترنج آنها به نام باج و خراج و هدیه و غنیمت نیست. با رعایت تسامح و رأفت، امپراتوریى پایدارتر، فراگیرتر و ایمن‌‏تر می‌‏توان به وجود آورد. ایران باستانى ایجاد اولین دستگاه ادارى منسجم و منظم را در قلمرو وسیع خویش با موفقیت تجربه کرد و هدف توسعه فتوحات خود را مجرد کشتار و غارت و رها کردن کشور مفتوح به حال ویرانى و پریشانى نساخت؛ سرزمین مفتوح را مثل قلمرو نژادى خود مشمول قانون و عدالت خویش کرد.
کتاب خشایار شاه

معرفی کتاب خشایارشا

کتاب خشایار شاه

کتاب خشایارشاه پادشاه هخامنشی نویسنده رضا شعبانی  خشایارشا، فزند داریوش بزرگ، چهارمین پادشاه هخامنشی است، مادر خشایار، آتوسا، دختر کورش بزرگ بود. آن‌چه امروزه ما از خشایارشا می‌دانیم بیش‌تر از آگاهی‌های منابع یونانی است، یعنی دشمن درجه‌یک هخامنشیان. پس تعجب‌برانگیز نیست اگر آن‌ها پادشاهی را که به کشورشان حمله کرده و دوبار (در فاصله‌ی یک سال) آتن، شهر اصلی آن‌ها را تصرف کرده و معبد اصلی شهر را به تلافی آتش زدن سارد به دست یونانی‌ها، به آتش کشیده فردی بی‌بندوبار و عیاش و زن‌باره و فاقد کفایت برای زمام‌داری معرفی کنند. نگارنده در کتاب حاضر می‌کوشد تا بار دیگر چهره‌ای غباراندود این پادشاه هخامنشی را بررسی کند. یونانیان در تعداد سپاهیان خشایارشاه اغراق کردند و از آن طرف تعداد سپاهیان خویش را کم‌تر از آن‌چه بود معرفی کردند. هدف خشایارشا از لشکرکشی به یونان تنبیه یونانی‌ها بود که با تصرف آتن به این مهم دست یافت و حتی پس از بازگشت سپاهی نیز به رهبری مردونیه در یونان باقی گذاشت که آن سپاه نیز توانست در سال بعد بار دیگر آتن را تصرف کند. حال مورخان یونانی از یک مقاومت مختصر در تنگه‌ی ترموپیل و آتش گرفتن چند کشتی در سالامیس پیروزی بزرگ ساخته‌اند و مورخان بعدی اروپایی نیز آن را پیروزی بزرگ غرب بر شرق دانسته‌اند. مورخان یونانی به دلیل این لشکرکشی تاریخی، بغض و کینه و نفرت بی‌منتهای خویش را نثار خشایار کرده‌اند. خشایار در تمام امور دنباله‌روی پدرش داریوش اول بود که پی‌ریزی او برای شاهنشاهی هخامنشی تا پایان عمر این سلسله پایدار ماند. نگارنده در کتاب حاضر در شش فصل به نام و تبار، دوران پادشاهی، اقدامات عمرانی و تصمیمات بزرگ سیاسی و لشکرکشی به یونان می‌پردازد و قضاوت‌های مورخان غربی درباره‌ی این شاه بزرگ هخامنشی را ارزیابی می‌کند.

کمبوجیه هخامنشی

مروری کوتاه :شاهنشاه کمبوجیه هخامنشی

 

مروری کوتاه :شاهنشاه کمبوجیه هخامنشی

کمبوجیه پسر کوروش بزرگ
گروهی باور دارند که این مصر بود که با درگذشت کوروش بزرگ ، به تصور اینکه مانند دیگر امپراتوری‌ها پس از مرگ شاه بزرگ، ضعف، جانشین قدرت میشود، به دست اندازی در قلمروی ایران پرداخت. ولی آمازیس فرعون مصر در همین زمان درگذشت و پسرش پسامتیک به جنگ با ایران پرداخت. هزاران یهودی به ارتش کمبوجیه پیوستند. جنگ بزرگ در سال ۳۰ از پادشاهی کوروش انجام گرفته و مصریان شکست سختی یافتند. کمبوجیه از صحرای سینا عبور کرده و به جلگه نیل رسید. در آنجا پیکی به فرعون فرستاد و از او خواست که به جای جنگ، صلح کرده و مصر همپیمان ایران گردد. ولی فرعون پیک‌های ایرانی را کشت. پس سپاهیان شاه ایران ممفیس پایتخت بزرگ مصر را محاصره کرده و پس از زد و خورد فراوان، سرانجام شهر سرنگون و فرعون دستگیر شد. کمبوجیه بنا بر گفته هرودوت تصمیم گرفت تا شمه‌ای از کارهای پدرش را انجام دهد.
پس هیچ آسیبی به شهر نزده و فرعون مصر را نیز نکشت. بلکه مقام او را بسیار محترم داشت و به گفته هرودوت حتا خیال برگرداندن فرمانداری مصر به او را در سر داشت. ولی بر اثر توطئه پسامتیک بر ضد پارسیان،کمبوجیه او را مجبور کرد تا با نوشیدن خون گاو خودکشی کند. (هرودوت _ کتاب سوم)
چندین کشور دیگر در همسایگی مصر با شتاب هدایایی به کمبوجیه فرستاده و خود را زیر فرمان هخامنشیان قرار دادند. کمبوجیه همچنین دست به تصرف مستعمرات دریایی مدریترانه زد. در آنزمان جزایر غربی‌تر مدیترانه و همچنین کرانه‌های جنوبی ایتالیا و اسپانیا و کرانه‌های شمالی لیبی و تونس امروزی همه زیر چیرگی حکومتی بود به مرکزیت کارتاژ در تونس امروزی. اقوام پایه‌گذار تمدن کارتاژ، فینیقی بودند