Blog

شهید جوانمرد قضاب

قصابی جوانمرد

اهالی شهر دزفول هر زمان می‌خواهند فردی را مثال بزنند که به خوش انصافی معروف است، نام عبدالحسین کیانی را بر زبان می‌آوردند. عبدالحسین قصاب فردی است که مغازه‌اش روبروی ساختمان شهربانی سابق دزفول بود. در وصف او می گویند هر زمان که از او می پرسیدند عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشد.

داستان جوانمردی قصاب که با دوازده گلوله به شهادت رسید + تصاویر

کسانی که این قصاب جوانمرد را می شناسند می‌گویند که اگر مشتری مبلغ کمی گوشت می خواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. وقتی که می شناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.‌ کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد دو برابر پولش، گوشت می داد. پول نقد یا گوسفند به افرادی امانت می‌داد و سفارش می‌کرد هر زمان که مشکل‌شان حل شد، آن پول را پس دهند. عبدالحسین بدون قید و شرط پول قرض می‌داد.

داستان جوانمردی قصاب که با دوازده گلوله به شهادت رسید + تصاویر

گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر می گرداند به مشتری. گاهی هم پول را می گرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»

داستان جوانمردی قصاب که با دوازده گلوله به شهادت رسید + تصاویر

دوست و همرزم عبدالحسین تعریف می‌کرد که روزی مرد میانسالی به قصابی می‌آید. گوشت‌ها را نگاه می‌کند و می‌رود. عبدالحسین به شاگردش می‌گوید که به دنبال آن مرد برو و بگو که صاحب این مغازه گوشت را به صورت نسیه هم می‌دهد. آن مرد برمی‌گردد و گوشت را نسیه می‌خرد.

همرسانی

اشتراک گذاری در telegram
تلگرام
اشتراک گذاری در whatsapp
واتساپ
اشتراک گذاری در twitter
تویتر
اشتراک گذاری در email
ایمیل

نظر بدهید

سبد خرید
فروشگاه
علاقه مندی
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من