خبریار امردادـ نگار پاکدل :
«جشن تیرگان را باید از جشنهای استورهایـماهانه دانست. از میان ۱۲ جشنی که با برابر شدن نام روز و ماه در ایران برپا میشده است آنهایی که با کارهای کشاورزی و فصل باران در پیوند بودهاند، به دیگر سخن جشنهایی که پیوند بیشتری با زندگی بشر داشتهاند اهمیت بیشتری یافته و با اندیشههای استورهای همراه شدهاند، مانند جشنهای مهرگان، تیرگان و سده که ازاین میان «جشن تیرگان»، با نام «تیرماه سیزه شو» (شب سیزده تیرماه)هنوز کموبیش در مازندران برپا میشود.»
«سعیده پراش»، کارشناس ارشد مردمشناسی، افزونبر سخن بالا در نشستی که به فرخندگی جشن تیرگان برپا شده بود گفت: « در گاهشمار ایرانی تیرماه ، چند سده به آغاز فصل پاییز رسیده بود زیرا از زمان خسروپرویز و در پی نابسامانیهای کشور، کبیسه گرفتن به دست فراموشی سپرده شد و این کبیسه نگرفتن شوند جابجایی ماههای سال شد، آنچنان که فردوسی در شاهنامه نیز چنین آورده است؛ بهار و تموز و زمستان و تیر نیاسود هرگز یل شیرگیر»
وی در ادامهی سخنانش افزود: «چون آب برای ایرانیان مانند دیگر آخشیجهای چهارگانه پاک و سپندینه بوده و بر پاکداریاش سفارش شده برای آن ایزدی هم وجود داشته است. ایرانیان، آب را برای تبرک و پاک کنندهی بدیها، دردها و بیماری به کار میگرفتهاند و به مناسبتهای گوناگون که رنگوبوی آیینیـاستورهای هم داشته در آب شستوشو کرده و از «ایزد آب» درخواست تندرستی، زایش و باروری و برکت میکردهاند و این جای اندیشیدن دارد. تیرگان جشنی که با استورهای در بارهی شستوشو در آ بها همراه است و امروزه کسانیکه این جشن را برپا میدارند به گونهی نمادین به یکدیگر آب میپاشند.»
پراش، نوشتهای از کتاب «ابوریحان بیرونی» را در بارهی تیرگان اینگونه خواند: «چون کیخسرو از جنگ با افراسیاب برگشت در این روز (تیرگان) به ناحیهی ساوه عبور نمود و به کوهی که به ساوه مشرف بود بالا رفت و فرشتهای را دید، در دم مدهوش شد و این مدهوشی ، با رسیدن بیژن، پسرگودرز برابر(:مصادف) شد و بیژن قدری از آب چشمه بر روی کیخسرو ریخت. آیین اغتسال و شستوشوی به این آب و دیگر آبهای چشمه سارها برجای ماند از راه تبرک.»
این کارشناس مردمشناسی سخنانش را اینچنین پی گرفت که: «پیرامون جشن تیرگان به مناسبت جشنی ماهانه، داستانی استورهای و حماسی حلقه زده است. حماسهی تعیین مرز ایران با تیر انداختن آرش که در اوستا، چنین آمده؛ تیشتر ستارهی رایومند و فرهمند را میستاییم که شتابان بدان سوی پرواز کند، به سوی دریای «فراخکرت»، مانند تیر ارخش (آرش)، بهترین تیرانداز ایرانی که از کوه «ائیر یوخشوت» به سوی کوه «خَوانوَنت» پرتاب کرد.»
وی افزود: «ابوریحان بیرونی در«التفهیم»، دربارهی تیرگان اینچنین آمده است؛ بدین تیرگان گفتند که آرش تیر اندخت از بهرصلح منوچهر که با افراسیاب ترکی کرده است.»
سپس پراش، اشارهای هم به «آثار الباقیه»، کرد و گفت: «در این کتاب نیز چنین آمده؛ آرش برای تعیین مرز ایران و توران کمان را تا بناگوش خود کشید و خود پاره پاره شد.»
این سخنران سپس یادآور شد: «از جشن تیرگان، پس از سدهی هشتم در نسکهای تاریخی و ادبی اثری بر جای نمانده است. اما این بدان معنا نیست که این جشن پس ازسدهی هشتم نابود شده است، همانگونه که پیشتر یاد شد این جشن هنوز در مازندران برگزار میشود. در کرمان هم در دههی دوم تیرماه (بر اساس گاهشمار ایرن امروز)، جشنی برگزار میشود که به آن «تیرو جشن»، میگویند. نباید فراموش کنیم که نویسندگان و تاریخ نگاران جشنهای مردمی(:عامیانه) را دارای ارزشی آنچنان نمیدانستند که به نگارش درآیند.».
از دیگر بخشهای این نشست،چکامهی «آرشکمانگیر» اثر زندهیاد سیاوش کسرایی بود که «خوشنو» اجرایش کرد و چکامهی «آرش و تیرگان» توران شهریاری که مجری آن را خواند. برنامهها با چکامهخوانی سیاوش تهرانی پی گرفتهشد. «سحراحمدی» و «احسان منظمی» نیز به اجرای موسیقی پرداختند.
این جشن به کوشش بنیاد فرهنگی جمشیدجاماسیان در ساعت ١٧ دوشنبه ١٢تیرماه برپا شد.
سعیده پراش در ادامهی سخنانش برخی از آیینهای این جشن را که در میان مردم رواج داشته و دارد، اینچنین برشمرد.
١ـ خوردنیها
وی در مورد این آیین چنین سخن راند: «همهی جشنها به گونهای با خوراک و زیادهروی در خوردن و آشامیدن همراه است و جشن تیرگان هم اینچنین است. برای نمونه در «آثار الباقیه» و «زین الاخبار»، آورده شده است؛ مردم میوه و گندم را میپختند. حتا در اینباره داستانی استورهای هم وجود دارد، چنانچه در «زین الاخبار» آمده؛ هم اندر این روزها گندم با میوه بپزند و بخورند و گویند اندر آن وقت همه گندم پختند و خوردند که آرد نتوانستند کرد زیرا که همه اندر حصار بودهاند.»
پراش همچنین افزود: «در جایی دیگر از «آثارالباقیه» آمده؛ و چون در وقت محاصره کار بر منوچهر و ایرانیان سخت و دشوار شده بود ، به قسمی که دیگر به آرد کردن گندم و پختن نان نمیرسیدند، گندم و میوهی کال را میپختند. بدین جهت شکستن ظرفها و پختن میوهی کال و گندم در این روز رسم شد.»
این کارشناس همچنین یادآوری کرد: «در مازندران چند روز پیش از فرا رسیدن جشن تیرگان (شب ۱۳آبان ماه بر اساس گاهشمار مازندرانی)، زنها مقداری شیر و آب و نمک و گندم را با هم مخلوط کرده و پس از ۳روز گندم را خشک و در تابه بو میدهند و به این مخلوط که از شبچرههای «تیرماه سیزه شو» است، «گندم وریشت» (گندم برشته) میگویند و باور دارند اگر گندم به هنگام بو دادن دود کند برای خانه برکت و باروری به همراه خواهد داشت.»
٢ـ آب پاشی
این پژوهشگر سپس به آیین آب پاشی اشاره کرد و گفت: «از دیگر آیینهای این روز آب پاشیدن به یکدیگر همراه با شادمانی است. در «آثارالباقیه» و «زینالاخبار»، از این آیین یاد شده و هر دوی این نسکها آن را با داستان کیخسرو که پیشتر گفته شد در پیوند میدانند و ابوریحان از دیگر شوندهای رسم آبپاشی را نباریدن باران برای زمانی دراز میداند که با بارش باران مردم این آب را تبرک دانسته و آن را بر سرو روی یکدیگر میپاشند.»
به باور این استاد دانشگاه: «این آیین میتواند به این شوند باشد که آخشیجهای چهارگانه برای نیاکان ما سپندینه و مینوی بوده، بهویژه آب که نقش کلیدی و زندگیبخش برای پرباری کشاورزی و پرواری دامها داشته، تا جاییکه ایزد آب، ایزدی مادینه با تاکید بر قدرت برکت، باروری و زایش است پس جای شگفتی نیست برای تبرک جستن و بیمه کردن خود از جهت تندرستی، زایش و باروری و برکت از ایزد بانوی آبها یاری جسته و از آب باران به یکدیگر میپاشند که نشان مهر و بخشش ایزد آبها به نیاکان ما بوده است.»
٣ـفال گرفتن
وی از دیگر آیینهای این روز فال گرفتن را دانست و افزود: «فال حافظ گرفتن و شاهنامهخوانی در مازندران و فال کوزه در میان نیاکان ما(و امروز در میان زرتشتیان)، برای مردمی که چشم به آسمان و مهر ایزد آبها داشتهاند چیز شگفتی نیست. به باور ایرانیان خداوند مهربان وبخشنده است که در خشکسالی برایشان باران میرساند و ایرانیان با فال گرفتن نیکبختی و نیکانجامی کار خویش را حدس میزند.»
این کارشناس سپس اشارهای به بخش از کتاب بهدینان کرد و گفت: «در کتاب بهدینان آمده؛ به وسیلهی پسری نابالغ، «دورهای» را (کوزهای با دهانهی گشاد که بیشتر برای ترشی و مربا از آن استفاده میشود) از آب هفتچشمه یا قنات پر میکنند، زنان و دختران شی نشانهگذاری شدهای مانند، دکمه، مهره و یا چیزهایی از این دست را در «دوره» میاندازند و کسیکه چکامههای فردوسی ، حافظ، باباطاهر یا فایز را میداند با خواندن چکامه ،اشیا را یکی یکی از «دوره» بیرون میآورد و صاحب هر شی، فال خود را از چکامهی خوانده شده در مییابد و این آیین با خیس کردن یکدیگر پایان میپذیرد.»
وی سپس یادآور شد: « در جایی دیگر از همین کتاب آمده؛ در این جشن، از روز «تیر» تا روز« باد» در گاهشماری زرتشتی بند رنگارنگی به دور دست یا به جایی از لباس میبندند و در روز باد، در بلندایی آن را به باد میسپارند.»
به باور این پژوهنده: « اینچنین به نظر میرسد که افزون بر، برگزاری این جشن بر پایهی گاهشمار مازندرانی پیوندی نیز میان ایزد «تیر» و ایزد «آبان» وجود داشته باشد. چون ایزد تیر ،ایزد بارانهاست و ایزد آبان، نگهبان آبها و این آیین میتواند ذهن ما را به این نکته روشن کند که افزونبر خاک ،۲عنصر با ارزش دیگر در کشاورزی آب و باد است، گونه و وزش باد میتواند در گردآوری دادههای (:محصولات) کشاورزی و بهویژه باد دادن خرمن نقش اساسی ایفا کند. جشن تیرگان نیز مانند بسیاری دیگر از آیینها ،جشنها و پدیدههای فرهنگی با گذشت سدهها و هزارهها و نیز دگرگونیهای زمانی و مکانی، دگرگون شده اما هنوز در میان مردم مازندران و برخی از مردم یزد و کرمان برجای ماندهاست. خوب است پیش از آنکه آیینهایمان به دست فراموشی سپرده شود به جوانان میهندوست شناخته و شناسانده شود، زیرا که هر ملتی به فرهنگ و آیینهایش زنده و پویا است و آیینها بخش با ارزش و جدانشدنی فرهنگ ایرانی است.»